همه ما معمولا ًبه دنبال موفقیت شاد و در صورت نرسیدن به خواستههایمان اندوهگین میشویم. برای نمونه، گرفتن نمره بالا در یک امتحان موجب شادمانی یک دانشجو و مردود شدن در یک درس، موجب اندوهگینی او می شود. حالت هیجانی که به دنبال موفقیت یا شکست، اتفاق میافتد، عاطفه نام دارد. عاطفه، کوتاه مدت است؛ مثلاً نمره خوب برای چند ساعت یا حداکثر چند روز باعث شادی میشود و شکست نیز برای مدتی فرد را اندوهگین میکند ولی این اندوه همیشگی نیست. گاهی با افرادی روبهرو میشویم که همیشه شاد یا همیشه غمگین هستند و این حالت هیجانی آنها ارتباطی با مسایل محیطی و رویدادهای زندگیشان ندارد.
این حالتهای هیجانی درازمدت که ربطی به امور روزانه ندارند خُلق خوانده میشوند. فردی با خُلق شاد، همیشه خوشحال است. حتی رویدادهایی که به نظر دیگران ناخوشایند است به نظر او خوب میرسد. برای نمونه، در درسی نمره قبولی نیاورده است اما با خودش میگوید: چه خوب شد که مردود شدم؛ حالا میتوانم این درس را با دقت بیشتری مطالعه کنم و نمره خوبی بگیرم. اما فردی که خُلق افسرده دارد در برابر رویدادهای خوشایند هم واکنش منفی دارد؛ مثلاً همسرش به او میگوید: برای دخترمان یک خواستگار خوب آمده اما او در قبال اشتیاق همسرش، میگوید: اگر هم ازدواج کنند فردا یک بچه بیچاره به جمع آدمهای بدبخت و بیچاره اضافه میشود پس کسی که خُلق شاد دارد، همان کسی است که امروزیها میگویند انرژی مثبت دارد و باعث شادی دیگران میشود. فردی هم که خُلق افسرده دارد، همان کسی است که به اصطلاح امروزیها، انرژی منفی دارد.
میتوان این نکته را هم اضافه کرد که نفراول، شخصی خوشبین و نفر دوم فردی بدبین است. البته باید گفت که خُلق شاد اغراقی موجب اشکالات بسیار در ارزیابی واقعیات میشود؛ به نحویکه فرد همه چیز را آسان و سهل میپندارد یا در برآورد تواناییهای خود به صورتی غیرمنطقی اغراق میکند و وارد اموری میشود که متناسب با توان او نیست. برای نمونه، در آن واحد چند کار را با هم شروع میکند یا سرمایه گذاریهای بدون برنامه انجام می دهد. به توانمندیهای خویش بیندیشید (نه به نابهسامانیها)و به آنچه توانستهاید کسب کنید فکر کنید (نه به فقدانها). باید وجود خود را بپذیرید و باور داشته باشید و بدانید که اگر نارساییهایی دارید به همان اندازه امتیازهایی نیز دارید. مادرانی که میخواهند کودکانی خوشبین و مثبت اندیش داشته باشند، باید به بچهها احترام بگذارند و کودکان را برای دستاوردهایی هر چند کوچک تشویق کنند و از تمسخر آنان شدیداً بپرهیزند. برای کارهای خوب بچهها باید در حضور جمع از آنان قدردانی کنید و اگر نیازی به تذکر دارند در خلوت به آنان تذکر بدهید. بکوشید تواناییهای ویژه کودک خویش را کشف کنید و مانند یک باغبان از وی مراقبت نمایید تا آن چیزی شود که خداوند در فطرت او قرار داده است، نه آنکه مانند یک مجسمهساز تلاش کنید تا کودک را به شکلی که خود دوست دارید درآورید.
منبع: http://www.ravanpajooh.com